علی بلوکباشی قالیشویان مشهد اردهال
در حـالی کـه اتـنوگرافی و مونوگرافی از شمار مهمترین روشهای تحقیقی در دانش انسانشناسی به شمار میآیند و در گسترش نظری این علم اهـمیت و ارزش بسیار بالایی دارند،در ایران آثاری که از روشهای یادشده به شکلی قوی برخوردار بـاشند به تعداد انگشتان دسـت مـیرسد!جالب آن است که در انسانشناسی این گرایش همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است و برای نمونه میتوان به مطالعهی مونوگرافیک انساشناس توانا«پییر بوردویو»در زادگاهش دربارهی رقص و ساختار اجتماعی در فرانسه اشاره داشت.در مروری بـر مونوگرافیهای ایران،بخشی از آثار مونوگرافیک چون آثار جلال آل احمد از فقدان روشهای علمی رنج میبردند و برخی دیگر چون«بنه»به جغرافیای انسانی یا جامعهشناسی روستایی نزدیک میشوند.البته برخی دیگر از این آثـار چـون«اهل هوا»ی غلامحسین ساعدی با روش و نگاهی بسیار عمیق همراه بوده و همچنان مثال زدنیاند.در میان آثار مونوگرافیک و اتنوگرافیکی که به شکلی دقیق و علمی در حوزهی انسانشناسی قرار میگیرند،میباید از مقالههای فراوان و کـتابهای دکـتر علی بلوکباشی نام برد:جزیره قشم،نخلگردانی و قالیشویان مشهد اردهال از شمار کتابهای یادشدهاند.
تاکنون چند تألیف از آیین قالیشویان مشهد ارهال صورت گرفته است،جلال آل احمد در «مهرگان در مشهدقالی»،ناصر تـقوایی در مـستندی اتنوگرافیک با نام«مشهدقالی»، محمود روح الامینی در یکی از فصول کتاب «آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز»و علی بلوکباشی نخست در یکی از مقالات تحقیقی خود در ماهنامهی هنر و مردم و سپس در کتابی با نام قـالیشویان،مـناسک نـمادین قالیشویی در مشهد اردهال.البته در ایـن مـیان بـاید به آرای تحقیقی که در اینباره مطرح شده است چون ایدهی بهرام بیضایی دربارهی آیین مزبور نیز اشاره داشت(البته نظرگاه بهرام بـیضایی مـتأثر از گـرایش اسطورهشناسی ماقبل آریایی مهرداد بهار بوده و خاستگاه و ریـشهی آیـین مزبور را در تمدن بین النهرین و غرب آسیا جستجو میکند.)اما گذشته از تألیف اول و دوم که
رویکرد آنان از رویکردی انسانشناسانه به معنای تـئوریک و تحقیقی آن کموبیش فاصله دارد،دو اثر واپسین را میتوان به عنوان نگارشهای انسان شناختی مهمی که به شناخت زوایای پنـهان و ژرفـساختهای آیـین مورد بحث میپردازند،مورد تحلیل و نقد قرار داد.این نوشته به بـحث دربـارهی کتاب دوم میپردازد،اما به ناگزیر نظرگاه ایدههای دیگری را که دربارهی آیین مزبور عنوان گشته است،مـورد بـحث قـرار میدهد.
آیین قالیشویان نه شستشوی فرش دستباف را میباید از کدام دسته آیینها برشمرد؟این پرسشی است که تنها بـا شـناخت سـاختار آیین مزبور میتوان به آن پاسخ داد.علی بلوکباشی آیین قالیشویان را مناسک نمادین مینامد و دکـتر روح الامـینی بـر آن نام جشنها و آیینهای محلی و منطقهای میگذارد، این دو تعریف متفاوت هریک علیرغم شباهتهای کـلی،چـشماندازی مختلف را بر بررسی موضوع میگشایند.اگرچه روح الامینی آیینهای مورد بررسی خود و از جمله آیـین قـالیشویان را گـونهای جشن(فستیوال-کارناوال) میداند اما به دلیل عدم رویکرد مورفولوژیک،از تمایز آنها سخنی بـه مـیان نمیآورد.به این دلیل ما به تفاوتهای میان فستیوالهای مذهبی چون آیین قـالیشویان بـا کـارناوالهای شادی چون چهارشنبهسوری پی نمیبریم.اما بلوکباشی از منظر انسانشناسی سمبلیک (Symbolic Anthropology) به بحث دربارهی آیین یادشده مـیپردازد. انـسانشناسی سمبلیک برای مطالعهی معنا در زندگی اجتماعی بر روی نمادها و نمادگرایی (Symbolization) متمرکز میشود و یـکی از زیـرمجموعههای ایـن گرایش در کنار انسانشناسی ادراک (Cognitive) جامعهشناسی زبانشناسی (Socialinguistics) ،بررسی رسمها (rites) و فرهنگ عامه (folklore) است.انسانشناسی تفسیر دورهی باستانی (Interpretive) و انـسانشناسی تـجربی«ویـکتوز ترنر»از نخستین و مهمترین صورتهای این گرایش در حوزهی انسانشناسی میباشند و دیدگاه دکتر بـلوکباشی را مـیتوان از جهاتی با توجه به نقش مهم نماد در ساختار آیین در این حوزه قرار داد.
کتاب«قالیشویان»دکتر بـلوکباشی یـک مونوگرافی است که گسترهها و زوایای اجتماعی و اعتقادی پیدایش آیین را مورد بررسی و پژوهـش قـرار میدهد.رویکرد مونوگرافیک وی با مروری بـر تـاریخ،جـغرافیا و ریشهشناسی نام محل و ساختار اجتماعی و منزلتی کـه در عـرض آیین وجود دارد، شکل میگیرد و تقریبا میتوان گفت هیچ چشماندازی از نگاه گسترده ی وی دور نمیماند. ایـن امـر بهویژه از آن روی درخور اهمیت است کـه هـرپدیدهای در جامعه،یـک واقـعهی تـام اجتماعی (total social facts) است و تنها با ثبت هـمهی پدیـدههاست که تعامل ساختاری میان آنها روشن خواهد گردید.چشمانداز تحلیلی که دکـتر بـلوکباشی بر این بحث میگشاید،کاوش ریـشههای اسطورهشناختی و نمادین آیین مـزبور، تـحول مفهوم شهادت و بررسی این آیـین از مـنظر تلفیق دو فرهنگ ایرانی و اسلامی است.در واقع وی از زمره محققانی است که در بررسی پدیدههای فـرهنگی بـهویژه در حوزهی آیین به گشایش چـشماندازهای اسـطورهشناختی دسـت مییازد.
رویکرد مـونوگرافیک و اتـنوگرافیک وی نخست با شـناخت سـاختار اقلیمی و اجتماعی جامعه مورد مطالعه همراه است.بیشک یکی از ویژگیهای اساسی مطالعات و کار مـیدانی (fieldwork) تـوجه به ویژگیهای مورد اشاره است.بـه واقـع شناخت آیـین آنـگاه اهـمیت واقعی خود را مییابد کـه آن را در بستر ساختار اجتماعی جامعه و نظام خویشاوندی و معیشتی آن مورد تحلیل قرار دهیم.این پژوهش از سوی دیـگر چـگونگی تلفیق و تعامل میان فرهنگها را به مـا نـشان مـیدهد.
(بـه تـصویر صفحه مراجعه شـود)
آیـین و اسطوره آنچنانکه الیاده و...به درستی نشان دادهاند،سرشتی تاریخستیزدارد، الیاده از این سرشت،تأویلی متافیزیکی عرضه مـیکند حـال آنـکه شالودهشکنی مزبور میتواند معانی دیالکتیکی نیز داشـته بـاشد.در واقـع مـیتوان گـفت کـه این آیینها ما را در برابر تاریخ افسانهای یا کاذب (Pseuodo history) قرار میهد. نویسنده کتاب نیز این موضوع را از همان آغاز به نیکی بیان میدارد«تبارشناسان و شرح و حال نویسان قدیم و حـتی تاریخنگاران محلی از هجرت امامزاده علی به ایران و اقامتش در فین و فاوه و جنگ او با زرین کفش،حاکم وقت اردهال و چگونگی شهادتش خبر و گزارش نمیدهند». (ص 20)همانطور که مؤلف تاریخ قم و عبد الجلیل قـزوینی در ایـنباره به هیچاشاره نمیپردازند.این واقعیت را میتوان دربارهی شخصیتهای ساختهوپرداخته در این آیین نیز سراغ یافت یعنی آنها نیز به تاریخی افسانهای بازمیگردند:«این شخصیتها ساخته و پرداختهی ذهن جمعی مردم و از روی شـخصیتهای تـاریخی اسلام هستند،مثلا ازرق شخصی است ساخته از ازرق سردار لشگر عمر بن سعد که در واقعهی کربلا در نبرد با حضرت قاسم کشته شد.خواجه نصیر را هـم دو تـن از رجال،فاوهای معرفی کردند کـه وجـود خارجی این شخصیتها هم در اسناد تاریخی روشن نیست.»(ص 23)این امر از آن روست که ذهن توده همواره نمونههای مثالی را به خاطر میسپرد و نه واقعیتهای تـاریخی را(ن.کـ الیاده اسطوره،بازگشت جـاودانه)از سـوی دیگر افسانههای آیینی و روایتهایی که ما آنها را تاریخ کاذب نام نهادیم آنگونه که ویکتور ترنر نشان داده است پدیدههایی آستانهای liminality هستند. ترنر به فستیوالها نیز از این منظر نگاه میکند.بـه هـمین دلیل آیین با روایتهای اسطوره-افسانهای میآمیزد.
نویسنده کتاب در بررسی خاستگاه آیین مشهد اردهال به تلفیق فرهنگها و مسائلهی مهم تداخل فرهنگی به عنوان امر و علتی مهم توجه نشان میدهد.از سـوی دیـگر«سوگ»را بـه عنوان یک آیین،پدیدهای دینامیک و پویا دانسته و آن را در تلفیق دو فرهنگ ایرانی و اسلامی میپژوهد و ارتباط آن را از یک سوی با اسـطورهی سیاووش و از سوی دیگر با مراسم سوگواری عاشورا برمیسنجد.
به واقع ویـ مـهمترین جـلوهی این فرهنگ تلفیقی و تحول و تکامل اندیشگی آن را مطرح میدارد:«در فرهنگ دینی ایران پیش از اسلام و نخستین سدههای اسلامی،اگـرچه حـماسهی شهادت سیاووش بنمایه و بافتی قدیسانه داشت و پیام«هشدار و عبرت»و«نشان دادن بیداد فرادستان دنـیادار،و مـظلومی پاکـان و پیروزی نهایی حقیقت،بر کذب بود،لیکن برای شیعیان مبشر نجات و رستگاری نبود و نمیتوانست بـه نیازها و آرمانهای دینی آنان پاسخ دهد و هیجانهای مذهبی آنان را فرونشاند.سیاووش قهرمانی از فـرهنگی دیگر و شهیدی از کیش و آیـین دیـگر بود. ایرانیان مسلمان،سیاووش را در مقام آن برگزیدهای که با رسالتی آسمانی روزگار را دگرگون کند» نمینگریستند آنان این رسالت و بشارت را در دین اسلام میدیدند و از قهرمان مقدس مذهبی خود انتظار داشتند».
با توجه به نـگاه چند فرهنگی (Multicultural) نویسنده،وی تعامل دو فرهنگ ایرانی و اسلامی را در عرصهس سوگ باز کاویده و بازمیخواند:«اسطورهی قهرمانی سیاووش ایمان به نیروی الههی انتقام را در مردم بر میانگیخت و مردم را نوید میداد که الههی انتقام سرانجام داد سـتمدیدگان را از سـتمپیشگان خواهد گرفت!در صورتی که حماسهی شهادت امام حسین(ع)نیروی دادخواهی و آرمان پیروزی بر ستم را در دل مردم دینورز برمیانگیزاند و شیعیان را برای مبارزه با نظامهای استبدادی و ایستادگی در مقابل جور و ستم حاکمان فرامیخواند»(ص 74)
دکـتر بـلوکباشی با توجه به نگاه چند فرهنگی خویش که یکی از مهمترین رهیافتهای انسانشناسی پسامدرن است،وجود یک خاستگاه را برای پیدایی آیین قالیشویان رو میکند.از یکسوی با توجه به آمیختگی آیین قـالیشویان بـا تاریخ افسانهای نمیتوان از خاستگاه دینی و مذهبی آن سخن گفت،از سوی دیگر ذکر خاستگاه ایرانی برای آیین یادشده،تلفیق دو فرهنگ ایرانی و اسلامی را نادیده میانگارد. تلقی غیر ایرانی بودن آیین مزبور(بـین النـهرینی انـگاشتن آن)با توجه به حضور بـرجستهی عـناصر ایـرانی در ساختار آیین مزبور آنچنانکه نویسنده کتاب نشان میدهد،درست به نظر نمیرسد. (عواملی چون گاهشماری خورشیدی آیین و...) بنابراین همانگونه که دکـتر بـلوکباشی نـشان میدهد باید از ساختار ایرانی-اسلامی آیین مزبور سـخن گـفت.
سرشت فستیوالی آیین قالیشویان
یکی از انواع فستیوالها،فستیوالهای مذهبی (riligious festivals) میباشد که در آن با تجمع پیروان یک دین یا مذهب در زمـانی خـاص روبـهرو میباشیم.این فستیوالها به شکلی منظم در زمانی خاص،اشکال مـقدس، وقایع بزرگ،تولدها و مرگهای مردان دینی و سالگرد خدایان را ارج مینهند.فستیوالهای مذهبی شامل گروههای بزرگی از پیروان دینی و مذهبی خـاص مـیباشند کـه در یک زمان گرد هم میآیند.این فستیوالها به کمک تجارت مـذهبی بـه شرح ارزشهای اجتماعی و آموزههای اعتقاید خود میپردازند.نمونهای از فستیوال مزبور در سطح جهان فستیوال ماهاکوماملا (mahakumbhamela) در هندوستان اسـت کـه در آن مـیلیونها تن در کنار رودخانهی گنگ (Ganges) گرد میآیند.گروه مردم از جمله مرتاضان برای پالایـش گـناهان خـویش در اینروز به غسل میپردازند.از دیگر فستیوالهای مذهبی میتوان از رودگوددلپ (Guadulpe day) در هفده دسامبر در نزدیکی مکزیکوسیتی نـام بـرد.ایـن فستیوال مذهبی نیز با حضور میلیونها تن برپا میگردد.در شهرهای مسیحینشین چون رم و...هـرسال فـستیوالهای مخصوصی برپا میگردد.
انسانشناسان حج را نیز از جمله فستیوالهای بزرگ مذهبی در جهان به شـمار مـیآورند کـه در آن دین اسلام و اصول آن گرامی داشته میشود. بودگایا در هندوستان،محل درخت بودا،قـلهی آدمـ در سریلانکا،جایی که به اعتقاد مسیحیان و مسلمانان جای پای حضرت آدم در آنجا مانده است،مـعبد شـیوا خـدای هندوها و بیت المقدس و... از مکانهایی هستند که فستیوالهایی مذهبی در آنها برپا میشود.هرکدام از این مکانها بـه دلیـلی خاص درخور احترام گردیدهاند و هریک داستانی را در خویش بازگو میکنند و از سوی دیگر سـاختار بـازارگونهای کـه در زمان برپایی فستیوال در محل شکل مییابد،تامل و ارتباط چشمگیر مرم را نمایان میسازد.البته باید تـوجه داشـت کـه در جوامع مدرن فستیوالها جنبهی تجاری و عمومی مییابند مانند کریسمس یا عید روز پاک.رد ایـن فـستیوالها کارکرد اصلی افزایش ارتباطات (Communitas) است که برای نمونه در دادن هدیه به هم خود را نشان میدهد.وجـود و اهـمیت خوراک،پیوند فستیوالها را با آیینهای زراعی معلوم میدارد.
اما برخی از فستیوالهای مـذهبی روایـتگر داستانی سوگبار،تلخ و غمگنانهاند.نمایش مصلوب شـدن عـیسا در اتـریش(در اوبرامگو) نمایش تپههای سیاه Hills Paggion Play) (the Black در مکزیکو و تاسوعا و عـاشورا در ایـران از شمار فستیوالهای مذهبی با سرشت اندوهبار به شمار میآیند.در این فستیوالها نمایش واقـعیت،تـکرار واقعی اتفاقی تاریخی هستند،اتـفاقی کـه گویی در زمـان بـرپایی فـستیوال به وقوع میپیوندند.
ضبط دقیق نـویسندهی کـتاب از ابعاد اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی آیین،به طور دقیق سرشت فستیوال آیین یـادشده را بـه ما نشان میدهد: متبرک بودن خـرید در اینروز(ص 42)
دسترسی زارعان آبـادیها در ایـنروز به انواع کالاها(ص 43)اهمیت روایـت مـرکزی و بنیادین آیینهایی چون تعزیه،پردهخوانی و شبیهخوانی و نقش آن(ص 47)چشمبندی،شعبدهبازی،مارگیری، کفبینی،فالگیری(ص 49)حـضور هـزاران تنی مردم از تمام آبادیها...بـاید تـوجه داشـت که در فستیوال مـذهبی امـامزادگان دیگر چون شاهزاده ابـراهیم(گـیلان)نیز با برپایی نمایش و تعزیه و اهمیت روایت مرکزی یک واقعهی دینی،و بازآفرینی زمان مـواجه مـیباشیم،به قول اکتاویوپاز «عید مذهبی بـه خـالق زمان بـدل شـده و تـکرار به مفهوم تبدیل مـیگردد»(ن.ک:دیالکتیک تنهایی)در کتاب ما آیین قالیشویان نه قالیشویی فرش دستباف نه از زاویه یک فستیوال مذهبی که بر پایهی نـمادگرایی مـوجود در آن به عنوان صورتی تلفیقی از ارزشهای مـتعالی دیـنی و بـاورهای اسـطورهای و بـومی مورد بحث واقـع مـیشود.بر این اساس است که بلوکباشی اهمیت«آب»و نمادپردازی مبتنی بر آن را با سمبولیسم زراعی مرتبط میداند و قـالی را نـمادی از شـهید دشت اردهال میشناساند.با این حال سـرشت کـارناوالی آیـین آنـچنانکه بـاید مـورد تأکید قرار نمیگیرد.
با خواندن توصیف دقیق وی از آیین قالیشویان پرسشهایی مطرح میگردد که پاسخ به آنها میتواند درخور اهمیت باشد:
اندیشمندان و فرهنگپژوهان بزرگ غرب چون نیچه،کـمبل و...تمدن ایرانی را به دلیل واسط بودن میان تمدن غرب و شرق دارای ویژگیهای هردو سوی میدانند.کمبل باور دارد که در ثنویت ایرانی«فرد»علیرغم اعتقاد به پیروزیم محتوم خیر،تلاش خود را در فـروشکستن شـکست«شر»دخیل میداند.بر همین اساس است که اسطورهی شهادت با روایت ستیز خیر و بدی،و بازنمایی آن در عرصهی آیین،یادآور نقش فرد در شکست دادن بدیهاست و از همینروست که در آیین قالیشویان مردم بـر سـتمپیشگیها میشورند و خشم خود را ابراز میدارند.با اینحال آنچه در آیین قالیشویان به نظر جالب میآید، گونهای برداشت گنوستیک از مفهوم شهادت است.در این برداشت،فـرد از طـریق شهادت نیروی معنوی و خدایی مـقهور وجـود خویش را به کمال میرساند.و خود را از آلودگیهای زمینی میپالاید و دلیل و حجت«حق»میشود.و از سو یدیگر سمبولیسم موجود در این آیین ما را با عنصر تطهیر روبهرو مـیسازد و از هـمینروست که دست زدن به قـالی تـابلو میباشد.جالب آن است که امام غریب در چنبرهی اهریمنانی قرار میگیرد که به قتل وی دست میآلایند و این خود میتواند با قصههای بنیاد گنوستیک که در آن انسان چون نیای چوبین نالهی تنهایی سـر مـیدهد مربوط باشد به واقع همآمیزی حماسهی ستیز خیر و شر و بنمایهی گنوستیک تنهایی به روایت شهادت امامزادگان ایرانی تبدیل میشود.بر این اساس آیا میتوان گفت که در آیین قالیشویان ثنویت ایـرانی رخ بـر میکند؟گزارش دقیق کـتاب از ثنویت و تضاد موجود در آیین که در آن ناپاکانی چون پاپک و پیرزن علی میشوند(ص 20)و پاکانی چون امامزاده علی ستایش مـیگردند،پرسش دربارهی تأثیر ثنویت ایرانی را بر آیین مزبور پیش میکشد.
امـا آیـا بـاز میتوان لایههای پنهان آیین مزبور را یکبهیک کنار نهاد و در کنار کارکرد مثبت آن به کارکرد منفی آن نیز اندیشید؟اسطورهی مرگ سـوگبار یـک اسطوره و آیین آستانهای(شک (liminal است و به مفهوم«قربانی»بسیار نزدیک میباشد. مارسل مـس قـربانی را واسـط میان مردم و خدای یا خدایان و جهانهای مقدس و نامقدس میداند که آرزوها و خواست آنان را برآورده مـیسازد.در واقع قربانی میانجی دو گیتی مورد اشاره است.از سوی دیگر اگر از منظری که اریـک فروم به قربانی مـینگرد نـگاه کنیم میان مفهوم خون به عنوان جوهر حیات و نیاز به باروری و زندگیگرایی مبتنی بر تقدیم قربانی ارتباط نزدیکی وجود دارد.فروم این نظریهی خود را دربارهی آیینهای قربانی در نزد ازتکها،مونتهنگروها،و کرسه مـطرح میسازد.حال این سؤال مطرح میگردد که آیا سوگ که باروری و قدرت زندگی را جستجو میکند نمیتواند آنگونه که فروم در کارکرد منفی آن نشان داده است به گرایش مرگ پرستانه و آتوکراتیک و سوگگرایانه منتهی شـود. این مرکز با برخورداری از بهترین دستگاه ها و پرسنل حرفه ای و استفاده از مواد شوینده مرغوب انجام مبل شویی در منزل را با کیفیتی بی نظیر می پذیرد. لزوم استفاده از کاور مبل به عنوان یک وسیله ضروری منزل به خاطر این است که آلودگی هوا ، آفتاب ، رطوبت و حشرات موذی جزو اولین عواملی هستند که بیشترین تاثیر بد و مخرب را بر روی مبلمان منزل می گذارند . و تخصص ما دوخت کاور مبل تهران است در مهمانی های گاه و بی گاه و ورود افراد زیاد و کودکان بیقرار و بازیگوش هم کمتر از عوامل مخرب دیگر نیستند
در چـنین گرایشی به نظر فروم«برای تسلطپذیر ساختن حیات،باید آن را به مرگ تبدیل کرد.در واقع مرگ تنها یقین زندگانی است» (ن.ک:گریز از آزادی)این گرایش آیینی در انطباق با ساختارهای آتوکراتیکی قرار مـیگیرد کـه پرستشگر مرگ به شمار میآیند.و همواره به تجسد انسان فکر میکنند.ترس و ستایش دو عنصر نزدیک و همسرشت به شمار میآیند. گرایش مرگپرستانه نیروی تسلیم،پذیرندگی و گذشتگرایی را افزایش میدهد،در واقع اگـر ایـن پرسشها و گمانهها را بسیار تند بینگاریم باید یان سؤال را مطرح ساخت که آیا از نظر نویسندهی کتاب آیینهای اسطورهای سوگ در ایران دارای کارکرد منفی نیست؟در اینباره پاسخی در کتاب دست نمییابیم.در واقع بـر مـبنای دیـدگاه«ترنر»اگر آیین را با تـوجه بـه ویـژگی درون زمانی و برون زمانی آن و میانگی آن در دو جغرافیای واقعیت و فراواقعیت صورتی آستانهای (liminality) بدانیم، آنگاه نویسندهی کتاب با تبدیل یک متن آستانهای (liminaltext) به یک مـتن دیـنی (text riligious) امـکان شناخت کارکردهای منفی منت مزبور را از ما سلب کـرده اسـت.البته حتی اگر آیین مزبور را نه مبتنی بر ویژگی آستانهای که مرتبط با جماعت (community) بدانیم،باز نمیتوان کارکردهای مـنفی آیـین را از نـظر دور داشت.البته به نظر میرسد که کتابهای«از ایران چه مـیدانیم»از آنجا که برای جوانان و نوجوانان نگاشته میشود،امکان بحث تحلیلی بیشتر را برای نویسنده فراهم نساخته است،چه کـتابهای مـزبور بـاید به زبانی ساده نوشته شده و از طرح مباحث پیچیدهای که باعث سـخت شـدن درک متن گردد،پرهیز نماید.در بازخوانی کتاب«قالیشویان»بیشک آن را باید از آثار موفق اتنوگرافیک و مونوگرافیک ایران دانست،و چـنین ویـژگی مـثبتی بیشک با ممارست،و نگاه آموخته و صیقلیافتهی نویسندهی انسانشناس آن مرتبط است و چند پرسـش بـیپاسخ،هـرگز از ارزش،اهیمت و عمق این کار درخور تحسین نمیکاهد.
- ۹۷/۱۰/۰۵